• تاریخ ارسال: 1396/08/29
  • نویسنده: باران مهر

پاسداشت آبان و بازی هفتخوان آب برگزار شد

پاسداشت آبان و بازی هفتخوان آب

واژه آبان به معنای آب‌هاست و پاسداشت آبان، در گرامیداشت آب‌های زمین باتوجه ویژه به پاکی آب‌ها و زدودن آلودگی از آنها برگزار می‌شود. در این برنامه که در تاریخ 12 آبان 96 در محل پارک جمشیدیه برای دومین سال از سوی موسسه باران مهر(حامیان طبیعت پاک) برگزار شد، کوشش در بیشتر کردن آگاهی کودکان و خانواده‌های آنان درباره منابع آبی سرزمین‌مان ایران، به ویژه تالاب‌های مهم کشور به عنوان منابع تامین‌کننده آب‌های زیرزمینی، اکوسیستم گیاهی و جانوری و به ویژه به عنوان زیستگاه پرندگان بود. این برنامه در قالب بازی با عنوان "هفتخوان آب" طراحی شده و شامل گذر از هفت مرحله برای یافتن گنج است.

ساعت 10 ، جمعی از کودکان و نوجوانان به همراه خانواده‌هایشان در درب اصلی پارک حضور یافتند و همه به همراه راهنما به طرف نقطه شروع بازی حرکت کردند. در نقطه شروع، خاله مهتاب قصه خوان دوم از هفتخوان رستم "یافتن رستم چشمه آب را" نقالی و قصه گویی می‌کند و همه خیره، محو داستان می‌شوند. پس از آن راهنما درباره بازی توضیح می‌دهد: "قرار است شما در جستجو برای یافتن یک گنج حرکت کنید. نقشه گنج همان نقشه ایران است و  فرض می‌کنیم کل پارک سرزمین ایران. شما در طی حرکت خود از برخی تالاب‌ها و منابع آبی مهم ایران عبور می‌کنید و در هر تالاب فعالیتی رو انجام می‌دهید و پس از انجام فعالیت مربوطه توشه راه را از راهنمای آن ایستگاه دریافت می‌کنید و به مرحله بعد می‌روید. اکنون شما در نقطه شروع هستید که بر روی نقشه مشخص شده است. دو راه برای رسیدن به گنج وجود دارد. به هریک از شما نقشه یکی از این دو راه داده می‌شود و شما طبق نقشه ، شروع به حرکت می‌کنید. علاوه بر این به هر یک از شما تصویر یک پرنده داده می‌شود. این روزها فصل کوچ پرندگان است. این پرنده با شما همراه می‌شود تا آنکه به زیستگاه مناسب خودش میرسانید. سعی کنید در مسیر خود با پرندگان دیگر هم آشنا و دوست شوید زیرا در نقطه ای از مسیر به کار شما خواهد آمد.

خوان اول (مسیر یک) : تالاب گاوخونی :

راهنما: "به تالاب گاوخونی خوش آمدید. این باتلاق که در استان اصفهان قرار دارد یکی از پناهگاه‌های مهم برای پرندگان مهاجر است. در سالهای اخیر به دلیل خشکسالی و کمبود شدید آب ماهی ‌ها در حال خطر هستند و دارند از بین میروند. میتوانی دو تا از این ماهی‌ها را نجات دهی و آنها را با خود ببری تا به آب سالم و کافی برسانی. به هر ایستگاه که رسیدی از راهنما بپرس آیا می‌توانم ماهی‌هایم را اینجا رها کنم؟

بچه‌ها مشغول می‌شوند. با چوب‌های دسته بلندی که به هریک از آنها یک کاسه وصل است، ماهی‌ها را (که گیره‌های چوبی رنگارنگ هستند، می‌گیرند و با خود می‌برند. علاوه بر این ره توشه سفر یک کاشی خام است که با خود همراه می‌کنند.

خوان دوم: تالاب هامون :

راهنما : هامون بزرگترین دریاچه و تالاب آب شیرین ایران است و یکی از مهمترین ذخایره زیست کره ایران است.

بچه ها : آیا می‌توانیم ماهی‌هایمان را در این تالاب رها کنیم؟

راهنما: "هامون مدت‌هاست که با بحران بی‌آبی روبروست و خشک شده است."

راهنما به حصیرهای بافته شده از نی‌های هامون اشاره می‌کند و می‌گوید: "صنعت حصیربافی یکی از منابع درآمدی رایج این منطقه است که خشکیدگی هامون باعث بیکاری عده زیادی شده است. اینجا جای مناسبی برای ماهی‌های شما نیست. "

در این مرحله کودکان به همراه والدین جورچین جملاتی درباره آب را درست می‌کنند و از آن جملات تابلوهای کوچکی می‌سازند و با خود همراه می‌کنند : "آب مایه حیات است نه جاروی حیاط، پاسداشت قطرات آب= پاسداشت لحظات زندگی، دریغ است ایران که بی آب شود، به جایی که خشکیده باشد گیاه هدر دادن آب باشد گناه و ..."

تابلوهایی دورتا دور این ایستگاه قرار دارد. که راهنما تاکید می‌کند حتما آنها مطالعه شود چون در یکی از ایستگاهها به کار شما خواهد آمد. این تابلو ها درباره چشمه، تالاب، قنات، آب انبارها، حوضچه های آب سیراف، سازه‌های آبی شوشتر، درباره غارها و ذخیره آب و ... است.

در این مرحله کودکان کاشی‌های خود را رنگ میزنند. به رنگ آبی و به عنوان توشه راه با خود می‌برند.

تابلوهای خوان دوم رهگذران دیگر پارک را نیز به خود جذب می‌کند. افراد با تخصص‌های مختلف درباره برنامه سوال می‌کردند و حتی در برخی فعالیت‌ها مشارکت می‌کردند. در این میان مامان شکوه و بابا رسول که 62 سال زندگی عاشقانه داشتند و برای پیاده روی به پارک آمده بودند با بچه‌ها همراه شدند و تا پایان راه همراه بودند و فراوان از حضور در کنار بچه ها بیان خوشحالی و شادی می‌کردند.

خوان سوم: تالاب انزلی

در این خوان درباره جمع‌آوری آب باران به عنوان یکی از راه‌های ذخیره آب صحبت می‌شود. کودکان آب باران جمع شده را با کمک قاشق از یک ظرف به مخزن بزگتر انتقال می‌دهند باید از جاپاهای مشخص شده روی زمین به نحوی عبور کنند که حتی یک قطره آب هم هدر نرود. پس از آن یک نقاشی با موضوع آب بکشند و به همراه یک شابلون ماهی به عنوان ره توشه با خود ببرند.

خوان چهارم: تالاب فریدون کنار

در این تالاب درباره درنای سیبری توضیح داده می‌شود و درباره شکار پرندگان و نقش انسان در حفظ پرندگان و زیستگاه آنها.

کودکان جورچین تصویر درنای سیبری را می‌سازند و تکه ابری به عنوان ره توشه دریافت می‌کنند.

خوان پنجم : دریاچه ارومیه و تالاب کانی برازان

پرنده‌ها به مقصد میرسند. جورچین پرنده‌ها با نام آنها انجام می‌شود. جورچین سوال و جواب درباره تابلوهایایستگاه های پیشین انجام می‌شود. بچه ها روی کاشی‌های آبی نقش ماهی طلایی می‌زنند و به راه خود ادامه می‌دهند.

خوان ششم : تالاب میانکاله

جمع آوری زباله‌ها با قلاب از تالاب و رها کردن ماهی‌ها در آب سالم.

خوان هفتم : قلب ایران

دیو عاشق در ورودی غار نشسته است و از هر یک از بچه‌ها می‌پرسد: "تا حالا کجا بودی و کجاها را دیدی؟ سال‌هاست انتظار آمدن شما را کشیده‌ام. نقاشی هایت را از دیوار غار آویزان کن، کاشی ات را نشان بده و به درون غار برو". بچه ها شگفت زده و خوشحال در جستجوی کلید صندوقچه کلیدهای مختلف را امتحان می‌کنند تا نهایتا در صندوق باز می‌شود. کاغذی لوله شده. میانش بطری کوچکی که در درونش قطره آب‌ای است. روی کاغذ نوشته: "این قطره آب همان گنج توست اما برای یافتن حقیقت گنج به دریاچه پایین این غار برو و کاشی خود را در خانه شماره .... قرار بده".

بچه‌ها هیجان زده از غار بیرون می‌آیند و به کنار دریاچه می‌روند و کاشی ‌هایشان را در خانه ها قرار می‌دهند. رفته رفته دریاچه ‌ای آبی از کنار هم قرار دادن کاشی‌ها شکل می‌گیرد. خاله مهتاب زمزمه می‌کند : "قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود".